در تنهائيم و بروي نيمكت رؤياهام و در زير يه آسمان بارانِِ غم، به انتظارت مي‌نشينم و هر چقدر كه خيس شوم باز هم منتظرت مي‌مانم،          آنقدر مي‌نشينم تا سكوتم را به جاي رعد،‌ صداي دلنشين تو بشكند.